صورتگری کردن (خوا / خا گِ رِ تَ) صورتگری. نقاشی. صورت کشیدن: دهد نطفه را صورتی چون پری که کرده ست بر آب صورتگری. سعدی. رجوع به صورتگر شود ادامه... صورتگری. نقاشی. صورت کشیدن: دهد نطفه را صورتی چون پری که کرده ست بر آب صورتگری. سعدی. رجوع به صورتگر شود لغت نامه دهخدا